10 انیمیشن برتر پیکسار به انتخاب نویسندگان گاردین
به گزارش سافاری رو، به مناسب اکران دنیای لایت یر که به یکی از محبوب ترین شخصیت های انیمیشن ماندگار داستان اسباب بازی مربوط می گردد، گاردین از نویسندگان خود خواسته تا برترین های پیکسار را انتخاب نموده و درباه آن ها بنویسند. از آنجا که گاردین یکی از معتبرترین روزنامه های دنیا است، انتخاب های نویسندگانش می تواند مرجع خوبی برای انتخاب لیستی از آثار تماشایی پیکسار باشد.
1. داستان اسباب بازی (Toy Story)
- کارگردان: جان لستر
- بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، دان ریکلس
- تاریخ انتشار: 1995
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.3 از 10
با وجود تمام پیروزیت هایی که پیکسار بعدها در آثار دیگر خود با خلاقیت ها و نوآوری هایش به دست آورد، اما هنوز پیروز نشده تا میزان ترشح دوپامین در مغز هوادارانش را به سطحی برساند که با اولین اثری که به تصویر کشید رساند. اولین انیمیشن تمام کامپیوتری با تصاویری پر از رنگ و نشاط که ترکیب شان چشم نوازشان، به طور همزمان نمایانگر طلوع عصری تازه و چشم اندازی نو از آینده در انیمیشن و به طور گسترده تر در فیلمسازی بود. دوران کارتون هایی که با قلم و مرکب کشیده می شدند یا دین و احساس چیزی که واقعا جلوی دوربین اتفاق میافتد؟! شما کدام را انتخاب می کنید؟ دوران سینمای فانتزی مبتنی بر کامپیوتر و نرم افزار آغاز شده بود و همه حیرت زده از این همه پویایی و زندگی بودند. داستان اسباب بازی در عصر بزرگسالانی ظهور کرد که علاقمند به به انجام کارهای بچگانه و خرید وسایل مناسب بچه ها بودند و این انیمیشن نقش مهمی در در تعریف این سبک زندگی داشت. این انیمیشن یک نوستالوژی غم انگیز است که در یک پکیج خوش رنگ و لعاب با فیلمبرداری پرجنب و جوش و کودک پسند برای کسانی که در دهه 60 و 70 میلادی به دنیا آمده بودند و کودکی خود را درآن دوران گذرانده اند پیچیده شده است. اگرچه انیمیشن های پیکسار مانند درون بیرون، وال ای و روح چه از لحاظ مفهوم و مضمون و چه از لحاظ تکنیک ممکن است بسیار مفصل تر و پخته تر شده باشند، که قطعا هم اینگونه است (زیرا آن ها به واکاری قسمت هایی از اعماق وجودی و معنوی انسان پرداخته اند که که تا به امروز هیچ کدام از انیمیشن های جریان اصلی سینمای آمریکا حتی به سمتش هم نرفته اند و فقط تفریح صرف هدف آن ها بوده)، با این حال این درام بشاش و در مقیاس انسانی داستان اسباب بازی است که همواره با من می ماند و با خرسندی رغبت دوست دارم تا بارها و بارها تماشایش کنم و از تماشاش لذت ببرم.
2. داستان اسباب بازی 2 (Toy Story 2)
- کارگردان: جان لستر
- بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، جون کیوسک
- تاریخ انتشار: 1999
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.9 از 10
اگرچه این انیمیشن قدرتمند پس از انتشار در سال 1999 مورد استقبال فوق العاده ای در مقیاس دنیای نهاده شد اما به نظر می رسد که توانایی های داستان اسباب بازی 2 در پس تعدد فیلم های شاهکار پیکسار و هم ثبات و انسجام سری داستان اسباب بازی گم شده است. نسخه اول مجموعه برای تمام چیزهایی که در آن اولین بود دارای معروفیت و اعتبار شد در حالی که سرانجام داستان اسباب بازی 3 به حدی غمگین بود که الهام بخش گریه و سیل اشک نسل قرن بیست و یکم شد، اما خب برای یک تفریح محض با یک احساس عالی در سرانجامی آن من همواره قسمت دوم را ترجیح می دهم. طرح داستانی این قسمت که بر یک ماموریت نجات پایدار است و بازلایتیر (تیم آلن) با راهنمایی گروهی از اسباب بازی های هم قطارش در ماموریتی برای یاری به وودی (تام هنکس) که به زندگی احتمالی بعد از اندی فکر می نماید یک ابتکار بی سرانجام و شگفت انگیز است و هیجان کمیک را از ایده های ساده ای مانند اسباب بازی ها از فروشگاه اسباب بازی تماشا می نمایند و اسباب بازی ها رانندگی می نمایند ارتقا داده و به حداکثر می رساند. این خط داستانی به همراه مرثیه دختر گاوچرانی که جسی نام دارد و قطعات رشک برانگیزی اجرا می نماید (به خصوص آهنگ دلخراش (When She Loved Me) زمینه احساسی داستان اسباب بازی 3 را با خلاصه ای شبیه به بالا پوشش می دهد. در بعضی از انیمیشن های بعدی پیکسار سازوبرگ پشت خنده و گریه آشکارتر و پرسروصداتر می شوند اما داستان اسباب بازی 2 نمونه ای محجوب تر و قابل احترام تر است. این انیمیشن به بخش مهندسی این شرکت فرصت یک درخشش ماندگار و ارائه اثری بی عیب و نقص و متناسب را داد که نتیجه اش را همه دیدیم .
3. در جستجوی نمو (Finding Nemo)
- کارگردان: اندرو استنتون
- بازیگران: آلبرت بروکس، آلن دی جنرس، الکساندر گلد
- تاریخ انتشار: 2003
- امتیاز راتن تومیتوز: 99 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10
قبل از اینکه اندرو استنتون کارگردان در جستجوی نمو آغاز به بازی با ارجاعات کوبریکی در اثر کند و پرسپکتیوهای بیگانه و غیر مرتبط سبک آنتونیونی که در وال ای به کار رفته بود را وارد کار کند، احساسات من را با نمایی درگیر خود کرد که تجربه و احساس قدیمی او از کادربندی را به رخ می کشید. این صحنه در میانه راه و در طول ماجراجویی شاد، کمیک و هیجان انگیز از راه می رسد و درباره یک دلقک ماهی پدر (با صداپیشگی آلبرت بروکس) است که در جستجویی ناامیدانه برای فرزند دزدیده شده خود قاره به قاره سفر می نماید و می گردد. دلقک ماهی انعکاس خود را در افق سیدنی به همان شکلی می بیند که ویتو کورلئونه جوان خود را در قسمت دوم پدرخوانده در کنار مجسمه آزادی می دید. همان قدر دوراندیش و مصمم. سپس کات می خوریم به یک ماهیتابه درحال حرکت که به آرامی لایه های شیشه ای بین آزادی و اسارت نمو را در آکواریوم کوچک دندانپزشک نشان می دهد. من نمی گویم که در جستجوی نمو پدرخوانده ای است که انیمیشن شده. نه اصلا چنین حرفی نمی زنم اما حرکات استادانه کارگردان به من همان حس لذت بخش لحظه تماشا پدرخوانده را داد.
ساخته شدن این انیمیشن در سال 2003 شبیه رسیدن پیکسار به سن بلوغ بود، وقتی که استودیوی جوان پس از پشت سر گذاشتن داستان اسباب بازی و زندگی حشره، ساختار انیمیشن کامپیوتری خود را به ژرفای تازهی رساندند و در عین حال به داستان سرایی کلاسیک دیزنی نیز نزدیک تر شدند. در جستجوی نمو دارای حیات وحشی سخنگو، لحظات مرگ یک پدر و مادر و وزن عاطفی صادقانه است که با تفریح و خنده و شگفتی هایی همراه شده تا تلخی اش بیننده را پس نزد. در عین حال این انیمیشن دقت و خلاقیت انیماتورهای پیکسار را به چالش کشید و آن ها روش های تازهی را برای حرکت، انعکاس و گم شدن نور در آب ابداع کردند که این امر دوران تازهی را در زیبایی بصری انیمیشن ها آغاز کرد که به طور نفس گیری تازه و تحسین برانگیز بود.
4. شگفت انگیزان (Incredibles)
- کارگردان: برد برد
- بازیگران: کریگ تی.نلسن، هالی هانتر، ساموئل ال جکسون
- تاریخ انتشار: 2004
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10
ششمین انیمیشنی که پیکسار استادانه به تصویر کشید و مانند اولین اثر آن ها درباره انسان بودن و زندگی عادی بود. اگرچه که خانواده پار در شگفت انگیزان هرچیزی را نشانمان می دهند الا زندگی عادی. موضوع تمام تولیدات استودیو تا آن موقع به احساسات بزرگ سالانه گره خورده بود و مربوط به تجربیاتی بود که آن ها از زندگی داشتند. دوستی هایی که مورد آزمایش قرار می گرفتند تا واقعی بودنشان معلوم گردد، جدایی والدین از فرزند و ناراحتی ها و ماجراهایی که در پی آن به وجود می آمد. برد برد نویسنده و کارگردان این اثر به یادماندنی اما به وسیله خانواده پار وارد قلمرو وجودی بی سابقه ای شد و بحران های آن ها را با انفجارهای دوره ابرقهرمانی میانه قرن 21 سبک کرد. پدری با نیروی زیاد و فوق العاده، یک مادر انعطاف پذیر نازک و کشیده، یک دختر خجالتی که می تواند در لایه نازکی از هوا پنهان شده و از خودش محافظت کند و در نهایت پسری که یک توپ تمام نشدنی از انرژی است که با مشقت های نوجوانی و مصیبت های سن بلوغ روبروست.البته نباید نوزاد تازه متولد شده خانواده که به شدت دوست داشتنی است را از یاد ببریم. هرکدام از اعضای این خانواده در نبردی پیچیده بین خیر و شر قرار می گیرند که به یاری هم باید از آن عبور نمایند. یکی دیگر از نمادهای این انیمیشن عمو فروزون نام دارد که یک قهرمان سمپاتیک و دلسوز است و ساموئل ال جکسون با صدای خود هویتی به او بخشیده که موردعلاقه تمام هواداران است. ال جکسون قطعه ای را به واسطه این شخصیت در شگفت انگیزان می خواند که یکی از تحسین برانگیزترین آثار مایکل جیاچینو به عنوان آهنگساز اثر است.تصویر شنل شخصیت منفی داستان در اثر به علت نشان دادن شور و نشاط مدیوم کتاب های کمیک است با وجود این شرور قصه ترسناک تر از هر شرور دیگری و با اضطراب و عقده های دوران کودکی که در بزرگسالی نیز رهایش نمی نماید به تصویر کشیده شده بود.
5. راتاتویی (Ratatouille)
- کارگردان: برد برد
- بازیگران: پاتن اسوالت، لو رومانو، پیتر سون
- تاریخ انتشار: 2007
- امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10
یک شکایت کوچک و تقریبا بی اهمیت از خروجی های پیکسار دارم که به نظر می رسد به تدریج و با گذشت زمان برجسته تر و نمایان تر شده و آن ناتوانی در یافتن داستانی است که به میزان ایده اصلی مبتکرانه باشد و بتواند حق مطلب را در انتقال مفهوم ادا کند و این مسئله در قسمت هایی از این انیمیشن توی ذوق می زند و از درخشش آن می کاهد. با وجود این اما به جرات می توانم بگوبم که هیچ اثری به میزان راتاتویی که در سال 2007 ساخته شد در ایده پردازی پیروز نبوده و انقدرکامل به تصویر کشیده نشده است. برترین نوع از فیلم های سبک پیکساری که نهاده شدن تمام اجزایش به صورت درست و منسجم در کنار هم دهان شما را از حیرت باز می گذارد. موشی که می خواهد در آشپزی دست نیافتنی باشد و به درجه استادی برسد، روزها با رویای رسیدن به خواسته اش زندگی می نماید و شب ها خوابش را می بیند. تا اینکه روزی طی سلسله اتفاقاتی با یک دستیار دیلاق و شلخته آشپزخانه دوست می گردد و به او یاری می نماید تا با یک غذای فوق العاده یک منتقد غذای پاریسی خودخواه را شگفت زده کند. داستانی که با عشق واقعی درباره غذا، دوستی و کشش اجتناب ناپذیر خلاقیت روایت می گردد. هنگام تماشای راتاتویی احساس می کردم که استودیو در خالص ترین و کم توقع ترین حالت خود از لحاظ عایدیی واقع شده است و فقط می خواهد به مخاطبانش عشق دهد. احساسات عمیق قلبی که به آرامی شکل می گیرند، نمایش های خنده دار و پرسروصدایی که به میزان و مهار شده هستند و فرصت های دنباله دار شدنی که به نظر می رسید انیمیشن از خود می گیرد تا فقط نسخه یگانه ای از آن در تاریخ بماند. در مجموع این انیمیشن سرمایه گذاری کم تری برای جذب بینندگان جوانتر و بچه ها انجام داده است و بیشتر مخاطب هدفش بزرگسالان هستند. به یاد دارم که در افتتاحیه آخر هفته انیمیشن در یک سینمای شلوغ در همراشمیت به وضوح گروهی از بچه ها را دیدم که از سر بی حوصلگی داد می کشیدند و آنقدر حوصله شان سر رفته بود که با اشک از والدینشان می خواستند که آن ها را برای تماشای فیلم دیگری ببرند. خوب به یاد دارم که همه شان یک صدا می گفتند: واقعا این کاری است که دستیار ارشد سرآشپز انجام می دهد؟ این مسئله نشان می دهد که عایدی راتاتویی در آن موقع یکی از ضعیف ترین عملنمودهای پیکسار در باکس آفیس بود و شاید به اطمینان بیشتری منجر شد که فرنچایزهای ببر و بچسبان (آن دسته از آثاری که فیلمنامه آن ها با استخراج و ترکیب قطعات از منابع متعدد کنار هم قرار میگیرند و نوشته می شوند) زیاد بازگشت سرمایه ندارند. با این تفاسیر اما، هنوز هم هیچ چیز به میزان تماشای یک موش که موهای مردی را می کشد تا غذایی بی نقص درست کند راضی نماینده و لذت بخش نیست، یک ضیافت سه قسمتی که جایی برای وعده دوم باقی نمی گذارد.
6. وال-ای (Wall-E)
- کارگردان: اندرو استنتون
- بازیگران: بن برت، جف گارلین، الیسا نایت
- تاریخ انتشار: 2008
- امتیاز راتن تومیتوز: 95 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.4 از 10
پس از یک دوره تقریبا بی رقیب که پر بود از شکست های تجاری و نظرات منفی منتقدان، پیکسار با ساخت وال ای چرخشی بزرگ را در راستا خود تجربه کرد که منجر به بازگشت این استودیو به دوران اوج پیروزیت و خلاقیت خود شد. یک کمدی دیستوپیایی (پادآرمانشهری) درباره یک متراکم نماینده زباله که احساسات دارد، می فهمد و از وجود خودش مطلع است. او به زمین فرستاده شده تا بقایای ویرانی های به جای مانده از انسان ها را از روی زمین خالی از سکنه تمیز کند. نیم ساعت آغازین فیلم یه جرات یک مسترکلاس تقریبا بدون کلام در داستان پردازی بصری خالص است. فیلم اما پس از انفجار و رفتن به کیهان جسارت خود را از دست می دهد و داستان به سمت یک کشتی کروز پرهیاهو و دیوانه وار که با رگه هایی از طنز ژاک تاتی (کارگردان و کمدین بزرگ فرانسوی) آمیخته شده می رود و به چشم اندازی از آسایش موجودی سست، تنبل و مادی گرا که همان انسان است تغییر جهت می دهد که به همان میزان طنز و هجو آمیز است که از طنز دیزنی در آثارش انتظار داریم. وال ای در جستجوی دوست داشتن و دوست داشته شدن با رباتی دیگر آشنا می گردد که اتمسفر بینشان بار دراماتیک قصه را به دوش می کشد.
یک خلقت دوست داشتنی چاپلین مانند که نقش مکانیک باستان شناسی را دارد که در پی یافتن انسانیت گمشده است و روحمان را گره می زند به شواهد از بین رفته خودمان. امروز این فیلم مانند یک پیش گویی غم انگیز از آینده پر از زباله و نمایش حال معتاد به نمایش گرهای ماست و بعلاوه یادگاری از گذشته است زمانی که پیکسار به همه مرزهای هنری در همه رده های سنی در تفریح یورش می برد و با کیفیتش همه شان را جابه جا می کرد.
7. بالا (Up)
- کارگردان: پیت داکتر، باب پترسون
- بازیگران: اد اسنر، کریستوفر پلامر، جردن ناگای
- تاریخ انتشار: 2009
- امتیاز راتن تومیتوز: 98 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.3 از 10
پیکسار مدت هاست که پیشگام و نماد پیشرفت صنعت انیمیشن های کامپیوتری بوده اما مونتاز دلخراش سکانس های آغاز بالا به همان میزان در بیرون کشیدن احساسات درونی و تعریف مختصات احساسی تازه جسورانه عمل می نماید که پیکسار در تولیداتش. این مقدمه بی کلام شاهکار اما حزن انگیز که فقط با موسیقی تلخ و شیرین مایکل جیاکینو همراه است، داستان آشنایی تا ازدواج بین کارل (اد اسنر) و همسر فقیدش الی را بازگو می نماید. دو ماجراجوی خرسند که با این وجود همراهی و شراکتشان با ناامیدی همراه است. ابتدا با ناامیدی در کوشش برای بچه دار شدن و سپس ناکامی در سفر به آمریکای جنوبی که دومی به علت مرگ الی هرگز اتفاق نمی افتد. این مونتاژ به کارل به عنوان مرد خسیس دوست داشتنی در عملی کردن نقشه عجیب وغریبش یاری می نماید تا با بستن هزاران بادکنک به بالای خانه اش پرواز نموده و به آمریکای جنوبی سفر کند. بالا پر از لحظات احمقانه لذت بخشی است که قلب هر بیننده ای را لمس می نماید و باعث همراهی او با قصه می گردد. مانند پرنده ای غول پیکر که توانایی پرواز ندارد و او نامش را کوین گذاشته و یک سگ از نژاد رتریور که طلایی رنگ است و با قلاده ای که افکارش را به انگلیسی ترجمه می نماید با دیگران در ارتباط است. اما ترکیب این مونتاژ با دوستی کینه توزانه کارل با یک پسربچه پیشاهنگ که به زعم او وصله ناجور است حس و حال دیگری در راستا رسیدن به این رویای باورنکردنی شگفت انگیز و کوشش مادام العمری که برای تحقق آن شده است می بخشد. فیلم های خانوادگی مملو از فانتزی های تحقق آرزوها هستند. آرزوها و کارهایی که افراد رویای انجام دادنش را دارند و به عنوان فانتزیشان مطرح می گردد. بالا نیز از این قاعده مستثنی نیست و یکی از معدود انیمیشن هایی است که طیف وسیعی از احساساتی که می توان روی آن ها حساب کرد را معرفی و آنالیز می نماید.
8. داستان اسباب بازی 3 (Toy Story 3)
- کارگردان: لی آنکریچ
- بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، جون کیوسک
- تاریخ انتشار: 2010
- امتیاز راتن تومیتوز: 98 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.3 از 10
مجموعه انیمیشن های شاهکار داستان اسباب بازی همواره درک می کردند که چگونه اشیا می توانند ساده ترین و در دسترس ترین دریچه ها برای دستیابی به احساسات بچه هاه باشند و سومین قسمت ازین مجموعه که در ژوئن 2010 منتشر شد مسلما تندوتیزترین موشک برای نمایش نوستالوژی پیکسار است. اندی که اکنون پا به هفدهمین سال زندگی اش گذاشته به کالج می رود و تصمیم دارد تا زندگی تازهی را آغاز کند. فیلم با کنار گذاشتن اسباب بازی ها به وسیله اندی و بردنشان به اتاق زیر شیروانی آغاز می گردد. این فرایند و چند اتفاق دیگر دست به دست هم می دهند تا اسباب بازی ها به طور تصادفی در راستا زباله شدن قرار بگیرند. او این ها را در صحنه ای که هیچوقت در به گریه انداختن من شکست نمی خورد و با معرفی آن ها به خانه تازه سرانجام می رساند. اسباب بازی ها به دست کودک دیگری می رسند و کودک، همان طور که اندی زمانی کودک بود، با همان شور و اشتیاق بی آلایشی که اندی زمانی داشت به آن ها سلام می نماید. غم و شادی توامان وودی به عنوان دوست و شریک قدیمی اندی وقتی که اندی دور می گردد پاشنه آشیل احساسی فیلم است. به نوعی امضای پیکسار در فیلم هایش. دو کریسمس پیش به آن صحنه فکر می کردم، زمانی که پدرم یک کپی از گربه مخمل خواب دار را که از دو سالگی دوست داشتم به من هدیه داد. او آن را به عنوان نسخه دوم برایم خریده بود در صورتی که من نسخه اصلی آن را گم نموده بودم و این مسئله بسیار دردآور بود. نمی توانستی تشخیص بدهی که دو کتاب به هم مرتبط هستند چه برسد به اینکه بخواهند شبیه هم باشند.یکی از آن ها در توده ای نرم و فشرده با محبت نگهداری شده بود و دیگری به مدت 26 سال در یک کشو دست نخورده نشسته بود. بعد این ماجرا روزها گریه کردم. تا حدی به این علت که حالت شیرینی بود اما بیشتر به این خاطر که نمی توانستم مانند شخصیت های داستان اسباب بازی به آن ها فکر نکنم. دو موجود با شعور و با احساس که که گذر زمان را تحمل کردند، دو موجودی که در خد مت عشق بودند و دلایل زیادی برای رسیدن و همراه شدن با آن ها داشتند. با تشکر از داستان اسباب بازی 3، دیگر چگونه می توانم آن ها را ببینم؟
9. روح (Soul)
- کارگردان: پیت داکتر
- بازیگران: جیمی فاکس، تینا فی، گراهام نورتون
- تاریخ انتشار: 2020
- امتیاز راتن تومیتوز: 95 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10
بسیار مناسب و عالی می گردد اگر که فیلمی درباره تجربه شادی، یک تجربه بصری شگفت انگیز نیز باشد. روح با اندیشیدن و کنکاش درباره اینکه دقیقا ما چه لحظاتی را برای دهه هایی که روی زمین سپری نموده ایم گذرانده ایم، ماجراجویی وجودی جو گاردنر پیانیست جاز را دنبال می نماید که در دقایق اولیه انیمیشن می میرد و بقیه زمان انیمیشن را صرف کوشش برای بازگشت به زندگی و بدن خود می نماید. در طول راستا جو زمان زیادی را صرف سفر در زندگی پس از مرگ می نماید و تصویر خیره نماینده ای که پیکسار از دنیا پسین تجسم کرد به میزان دنیا پیشین (جایی که روح ها قبل از اینکه صاحب بدن شوند آن جا هستند) به قدری زیبا هستند که تا مدت ها پس از تیتراژ سرانجامی در فکر مخاطب باقی می ماند. این صحنه به علاوه یک لحظه فراموش نشدنی دیگر که در این اثر به نمایش در می آید از فراموش نشدنی ترین لحظات روح هستند، لحظه ای که جو متوجه می گردد که معنای شادی زمینی برای او چیست و می فهمد که باید از همه چیز در زندگی لذت برد و این روح را به چیزی فراتر از یک فیلم بصری خیره نماینده بدل می نماید. این انیمیشنی است که فرم را با عملکرد یکی می نماید. دو عنصر متصل که به همان میزان پیچیده و یکپارچه هستند که انگشتان جو با پیانو یکی و درهم تنیده است. وقتی که در سرخوشی یک تک نوازی جاز گم می گردد.
10. قرمز شدن (Turning Red)
- کارگردان: دومی شی
- بازیگران: جردن فیشر، میتریی راماکریشنان، روزالی چیانگ
- تاریخ انتشار: 2022
- امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
قرمز شدن یک نقطه مقابل تازه نماینده و باطراوت برای داستان اسباب بازی و دنیای سینمایی آن است که به وسیله استودیو تعریف شده است. در حالی که ماجراجویی های داستان اسباب بازی در مکانی غیرقابل وصف، بی نقص، همواره آفتابی و تا میزان ای بی سرانجام اتفاق میافتد، کارگردان چینی-کانادایی دومی شی فیلم خود را در خیابان های خاکی (در واقع به حدی که یک فیلم پیکسار می تواند زبر و زمخت باشد، یعنی گرافیتی های سبک و کمی زباله) زادگاهش تورنتو و به طور خاص در یک منطقه آسیایی کانادایی محصور در این کلانشهر ساخت. داستان قرمز شدن در طول سال 2002 اتفاق میافتد و زندگی یک دختر چینی-کانادایی به نام میلین لی را به تصویر می کشد که به علت نفرینی که به او ارث رسیده، هروقت احساسشدیدی را تجربه می نماید تبدیل به یک پاندای سرخ غول پیکر می گردد! جالب است نه؟ پیکسار در داستان سرایی جسورتر شده. ستارگان پاپ نسل زد (اولین نسل اجتماعی که از جوانی با دسترسی به اینترنت و فناوری های دیجیتال قابل حمل رشد نموده است) بیلی آیلیش و فینیاس به طور قابل توجهی صدای گروه های پسر هزار ساله را با آهنگ ها و ملودی هایی که در فکر می ماند برای گروه تخیلی قرمز شدن برای شهر که اعضای آن نمادهای سفیدپوستان مجذوب کننده برای قهرمان داستان میلین لی و دوستانش هستند حمایت می نمایند. آن ها کاملا با داستان اسباب بازی شاد و افلاطونی رندی نیومن و موسیقی بیاد ماندنی تو درون من یک ذوست داری فاصله دارند . اگر بخواهم کوتاه بگویم قرمز شدن یک فیلم دیگر از پیکسار برای بقیه ما است که آثار قبلی اش را کمتر دوست داشتیم.
منبع: theguardian
منبع: دیجیکالا مگ