مرفهین بی درد؛ فقرای در جستجوی رفاه (1)
به گزارش سافاری رو، هفته نامه تجارت فردا: چرا بعضی ملل، از سایرین مرفه ترند و جوامع فقیرتر چگونه از فقر گذر نموده اند و به رفاه بیشتری رسیده اند؟ برای پاسخگویی به این سوالات، موسسه لگاتوم در مدت 10 سال گذشته، اوضاع 149 کشور دنیا را به وسیله شاخص رفاه رصد نموده است. یافته های لگاتوم شرح می دهد که چرا و چگونه، کشورهایی با منابع مشابه، در مقایسه با همنوعان خود، بدتر یا بهتر عمل می نمایند و عواملی که پیشران یا مانع ارتقای رفاه در یک جامعه می گردد، کدامند؟
چرا اندازه گیری رفاه اهمیت دارد؟ شاید به این دلیل که رفاه مختص اقلیت های برتر نیست، بلکه متعلق به همه است؛ فرصتی است برای تک تک افراد بشر، تا توانمندی های خود را کشف نمایند، از آن بهره ببرند و با دیگران به اشتراک بگذارند و انتها به بهترین چیزی تبدیل شوند که می توانند و دیگران را نیز برای بهترشدن، یاری دهند. رفاه، هم ثروت و هم خوشبختی را دربر می گیرد؛ هیچ انسانی نمی خواهد در فقر یا انزوای اجتماعی زندگی کند. هدف شاخص لگاتوم دگرگونی انسان هاست. می خواهد دریابد، زندگی برای آنها چه معنایی دارد، کشف کند که چیزی مانع از بهترشدن زندگی برای مردم می گردد و به منظور یاری به همگان برای تبدیل شدن به بهترین فردی که می توانند، موانع رفاه را از سر راه بردارد. اندونزی مثال خوبی است که هدف و دستاورد لگاتوم را تشریح می نماید. این کشور در یک دهه گذشته با 19 مرتبه ارتقا به صندلی 61 جدول لگاتوم رسیده است. این تجربه نشان می دهد رفاه می تواند با چه سرعتی رشد پیدا کند، اگر بستر و زیربنای درستی برای آن وجود داشته باشد. اما رفاه همان گونه که می تواند ایجاد گردد و ارتقا یابد، می تواند بر باد رود.
ونزوئلا، که روی مخزن عظیمی از ثروت نفت قرار گرفته، در دهه گذشته، بیشترین افت در شاخص رفاه را تجربه نموده است. میلیون ها ونزوئلایی که روزگاری در رفاه بودند، اینک در دام فقر گرفتارند. تجربه ونزوئلا، هشداری جدی است برای تمامی کشورها که بدانند انتخاب های آنان، پیامدهای بسیاری دارد و تک تک ما باید برای رسیدن به رفاه، بجنگیم.
شاخص رفاه امسال با استفاده از متدولوژی به روز شده در مدت دو سال گذشته تدوین شده است. این متدولوژی با بهره گیری از راهنمایی های مشاوران پیشگام جهان، از جمله نوبلیست سرشناس اقتصاد انگس دیتون به روز شده است. در مقایسه با شاخص های سال گذشته دو تغییر اتفاق افتاده است؛ نخست شاخصی که امسال با عنوان فضای کسب وکار معرفی شده است، سال گذشته کارآفرینی و فرصت نام داشت. و دیگر آنکه افزوده شدن شاخص محیط زیست تعداد شاخص های رفاه لگاتوم را به 9 افزایش داده است. به علاوه تعداد کشورهای مورد آنالیز نیز از 142 به 149 کشور ارتقا پیدا نموده است.
برای دیدن عکس در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید.
جهان خوشبخت؛ جهان نگون بخت
گزارش لگاتوم چه تصویری از رفاه در جهان نشان می دهد؟
ترجمه از مولود پاکروان : جای شگفتی نیست که فقیرترین کشورهای جهان، خانه های پایینی شاخص رفاه را پر نموده اند و رده های بالایی جدول، به تصاحب ثروتمندترین کشورها درآمده است. اما این تمام داستان نیست. رفاه، بیش از آنکه به ثروت مربوط باشد، به آسایش و خوشبختی ربط دارد.
گزارش اخیر لگاتوم از رتبه بندی کشورها فراتر رفته و بر اینکه کشورها، چگونه به تناسب سطح ثروت به رفاه دست می یابند متمرکز شده است. با استفاده از سرانه فراوری ناخالص داخلی، سطح رفاه هر کشور با سطح رفاهی که از آن انتظار می رود، مقایسه شده است. اینجاست که معین می گردد عملکرد کدام کشورها بهتر بوده است، و می توان آنهایی را که به نسبت آنچه از آنها انتظار می رود، به رفاه بیشتر یا کمتری دست یافته اند شناسایی کرد. لگاتوم گروه اول را دارای رفاه مازاد (prosperity surplus) و گروه دوم را دارای کسر رفاه (prosperity deficit) نامیده است. بدین ترتیب کشورهای فقیر هم می توانند در دستیابی به رفاه تا حد زیادی پیروز باشند، و در عین حال ممکن است ثروتمندها به دلیل کسری رفاه در این مسابقه عقب بمانند. به همین دلیل است که نیوزیلند در مقایسه با آمریکا، ثروت کمتری را (بر مبنای سرانه GDP) به رفاه بیشتری بدل نموده است.
اما آنچه از شاخص رفاه لگاتوم بر می آید در مقایسه با سال گذشته، جای تعمق بیشتری دارد. آسیای جنوبی و جنوب شرقی در دستیابی به رفاه گام های بلندی برداشته اند. رفاه در آمریکای شاقتصادی همچنان بالاست اما با رکود روبرو شده است. یک دهه دستاوردهای رفاهی در آمریکای لاتین در حال ناپدید شدن است. رفاه اروپا رو به رشد است اما نابرابری در رفاه شرق و غرب آن مشاهده می گردد. امارات متحده پیشگام دستیابی به رفاه در میان کشورهای منا ست و در آفریقای سیاه گرچه تصویر رفاه رو به بهبود است اما هنوز از متوسط جهانی عقب تر ایستاده است. این همه بخشی از یافته های کلیدی شاخص رفاه امسال میلادی هستند.
در رتبه بندی رفاه، جای تعجب نیست که نیوزیلند صدرنشین جدول است و یمن در قهقرای آن جای گرفته است. بعد از نیوزیلند، کشورهای نروژ، فنلاند، سوئیس، کانادا، استرالیا، هلند، سوئد، دانمارک و بریتانیا در رتبه های دوم تا دهم جای گرفته اند. آمریکا رتبه هفدهم شاخص رفاه را کسب نموده است و کشورهای افغانستان، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان و جمهوری دموکراتیک کنگو به ترتیب قبل از یمن قرار دارند. ایران امسال رتبه 118 جهان را به نام خود رقم زده و به نظر می رسد در مقایسه با رتبه سال گذشته (106 در میان 142 کشور) دچار کسری رفاه شده است. مانند سال گذشته، بهترین نمره ایران مربوط به شاخص آموزش و بدترین نمره کشور مربوط به شاخص آزادی های فردی است. پس از آموزش، بهترین عملکرد ایران مربوط به شاخص سرمایه اجتماعی است که نمره 74 را کسب نموده است.
راه رفاه
نیوزیلند در صدر جدول مرفه های جهان قرار گرفته است. این کشور در یک دهه گذشته، به سبب تلفیق عواملی چند از جمله جامعه مستحکم، بازار آزاد و باز و سطح بالایی از آزادی های فردی، پیوسته از مازاد رفاه چشمگیری بهره مند شده است. این راستا در رسیدن به رفاه، از سوی دیگر کشورهای مشترک المنافع توسعه یافته الگوبرداری شده و اثبات شده است که بهترین راه برای دستیابی به رفاه است. یکی از این کشورها انگلستان است که در دستیابی به رفاه، مقام سوم جهان را به خود اختصاص داده و از آلمان و آمریکا، بالاتر ایستاده است.
آمریکا نیز در یک دهه گذشته، پیوسته رفاه مازاد ایجاد نموده، اما اکنون رفاه این کشور به رکود رسیده است. این رکود، همراه با این تفکر که جهانی سازی عده زیادی را تنها و بدون حمایت رها نموده است، سبب نارضایتی در میان آمریکایی ها شده است؛ شهروندانی که حالا برای درمان فوری دردهایشان، به دام پوپولیسم افتاده اند. اروپا هم داستان مشابهی دارد؛ گسترش پوپولیسم در اروپا، یکی از مرفه ترین قاره های جهان را به خطر انداخته است.
دو پیشگام رشد رفاه در جهان در مدت 10 سال گذشته، پرجمعیت ترین کشورهای جهان، یعنی چین و هند بوده اند. میلیون ها نفر از شهروندان این دو کشور از فقر نجات پیدا نموده اند و به جاده رفاه رسیده اند. پیروزیت این کشورها، مرهون آزادسازی اقتصاد و پیوستن به اقتصاد جهانی است اما، هر دو با مسائل زیست محیطی جدی روبرو شده اند و البته هرکدام پروفایل رفاه کاملاً متفاوتی به دست آورده اند. عملکرد چین در حکمرانی و آزادی های فردی همچنان ضعیف است در حالی که هند، در دو حوزه بهداشت و آموزش دچار عقب افتادگی است.
موانع رفاه
این واقعیت که ثروت معادل رفاه نیست، به وضوح در کشورهایی که به ذخایر نفتی عظیمی دسترسی دارند قابل مشاهده است. در مدت 10 سال گذشته، دولت های حاشیه خلیج فارس، پیوسته در دستیابی به رفاهی که متناسب با ثروت شان باشد، ناکام مانده اند. در این میان امارات متحده عربی خود را مستثنی نموده و ونزوئلا، بزرگ ترین کسری رفاه را به نام خود رقم زده است. مانند گذشته، بزرگ ترین مانع بر سر راه رفاه، جنگ و سایر انواع خشونت است. بعضی از کم رفاه ترین کشورهای جهان -عراق، یمن و لیبی- اخیراً درگیر جنگ های داخلی بوده اند. در آمریکای لاتین، پیشرفت های بسیار زیاد اجتماعی و اقتصادی که در سال های اخیر حاصل شده است، به دلیل سطح بالای خشونت، به ویژه خشونت های مربوط به مواد مخدر، در معرض خطر است. مانع دیگر مهم رفاه یعنی فساد، در همه جای جهان رواج دارد و حتی در کشورهای اروپایی مانند ایتالیا، به اندازه سایر کشورها مخرب و زیان بار است.
رفاه؛ منطقه به منطقه
در آفریقای سیاه، رفاه رو به رشد است اما همچنان پایین تر از متوسط جهان واقع شده است. گرچه محیط کسب وکار در اقتصادهای وابسته به مواد خام (commodity-dependent) در کل بهبود پیدا نموده اما این کشورها همچنان با چالش های متعددی روبه رو هستند. آموزش و بهداشت نیز بهبود یافته اما هنوز بزرگ ترین مانع این منطقه برای دستیابی به رفاه محسوب می گردد.
شهروندان اروپایی، از ثروتمندترین، سالم ترین و ایمن ترین مردم جهان به شمار می روند. در فهرست رده بندی، از میان 20 کشور برتر جهان، 15 کشور اروپایی هستند. با وجود این، تداوم آشفتگی های اقتصادی در کشورهای ناحیه یورو، بحران مهاجران و رای مردم انگلستان به جدایی از اتحادیه منجر به بروز اختلافاتی شده است که پیشرفت رفاه در آینده را تهدید می نماید.
در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) کشورهای حاشیه خلیج فارس که به نفت دسترسی دارند، در کوشش اند تا به متنوع سازی اقتصادی برسند اما همگی، در فراهم کردن رفاه برای شهروندانشان ناپیروز بوده اند. هیچ منطقه دیگری به قدر این ناحیه از پیامدهای نامطلوب جنگ صدمه ندیده است، کم رفاه ترین کشورهای مِنا (عراق، یمن و لیبی) همگی درگیر جنگ داخلی هستند. در این میان، در شمال آفریقا، بهار عربی دورنمای دیگری را برای رفاه کشورها رقم زده است.
گزارش لگاتوم نشان می دهد در آسیا و اقیانوسیه، چهار کشور به معنای واقعی به رفاه دست پیدا نموده است. کلمبیا، سریلانکا، اندونزی و نپال. به علاوه، در چین و هند به مدد رشد سریع اقتصادی میلیون ها نفر از فقر نجات پیدا نموده اند و در نتیجه سبب افزایش رفاه جهانی شده اند. در این حین، استرالیا و نیوزیلند که از سطح رفاه مشابهی بهره مند بوده اند، در مدت شش سال گذشته با یکدیگر تفاوت های قابل ملاحظه ای پیدا نموده اند.
در یک دهه گذشته، آمریکای شاقتصادی شاهد رکود قابل توجهی در رفاه بوده است. رفاه کانادایی ها تا حدی افزایش یافته در حالی که رفاه آمریکا، در مقایسه با سال 2007 تغییری ننموده است. هم در کانادا و هم در آمریکا، دستاوردهای حوزه سلامت، ایمنی و امنیت، پایین تر از دستاوردهای دیگر مناطق جهان است.
آمریکای لاتین در 10 سال گذشته تحولات اجتماعی و اقتصادی عمیقی را تجربه نموده است. در حالی که این تحولات به دستاوردهای ارزشمندی در حوزه آموزش، دموکراسی و رفع فقر منجر شده اما آمریکای لاتین هنوز نتوانسته است رفاهی متناسب با ثروتش برای شهروندان خود فراهم کند.
این ناحیه، در مقایسه با بعضی از کشورهای کمتر ثروتمند آسیا، هنوز مرفه به شمار نمی رود.
- یافته های کلیدی
رفاه جهانی پس از آن حرکت چراغ خاموش و آهسته در دوران بحران اقتصادی سال های 2008 و 2009 اینک به سطح بی سابقه ای ارتقا پیدا نموده است: فرقی نمی نماید که به متوسط جهانی نگاهی بیندازیم یا امتیاز کشورها را به نسبت جمعیتشان ارزیابی کنیم. نتیجه یکسان است: رفاه جهانی اینک در مقایسه با سال 2007، سه درصد افزایش پیدا نموده است.
لگاتوم می گوید پیشران های اصلی رفاه جهانی، بهبود آزادی های فردی به ویژه در اروپای غربی، آمریکای مرکزی و لاتین، بهبود بهداشت و آموزش در آسیا، و محیط بهتر کسب وکار در آسیای میانه و شمال آفریقا، آفریقای جنوبی و اروپای شرقی هستند. با وجود این، تصویر جهانی این پیشرفت چندان مثبت نیست. ظهور داعش و سایر گروه ها مانند AQAP در خاورمیانه از زمان بهار عربی، محدودیت شدید و جدی برای رشد رفاه در این منطقه ایجاد نموده است.
غرب نیز از روبروه با چالش های مختلف، مصون نبوده است. رفاه آمریکا در 10 سال گذشته، رشد و پویایی خود را از دست داده است. حتی کشورهایی مانند استرالیا که بحران اقتصادی تاثیر کمتری بر آنها گذاشت، در دهه گذشته شاهد کاهش رفاه بوده اند. در واقع، در میان 20 کشور برتر رده بندی رفاه، استرالیا تنها کشوری است که این کاهش را تجربه نموده است.
این یافته ها نشان می دهد با وجود آنکه تصویر کلی رفاه در جهان رو به بهبود است اما، کشورها نمی توانند روی افزایش رفاه، حساب قطعی باز نمایند. تداوم بهبود رفاه جهان، مستلزم حل تعارض های موجود، تخفیف از هم گسستگی اقتصادی و رفع کردن رکود شاخص های اجتماعی کلیدی، در اکثر کشورهای توسعه یافته است.
اثر مشترک المنافع
شاخص رفاه لگاتوم در سراسر جهان، اثر مشترک المنافع (commonwealth effect) قابل توجهی را شناسایی نموده است. کشورهای مشترک المنافع به نسبت متوسط جهانی از رفاه بیشتری برخوردارند و دلیل این رفاه ثروت بیشتر این کشورهاست.
رفاه مازاد این کشورها، عمدتاً از محیط کسب وکار، حکمرانی، آزادی های فردی و زیرشاخص های سرمایه اجتماعی آنها حاصل شده است. کشورهای مشترک المنافع، تمام متوسط های جهانی رفاه به استثنای یکی از زیرشاخص ها را بهبود بخشیده اند. اثر مشترک المنافع، فراتر از ثروت است. شاخص لگاتوم نشان می دهد، کشورهای انگلوساکسونِ مشترک المنافع نظیر نیوزیلند، استرالیا، کانادا و انگلستان در مقایسه با بلوک های دیگر -نظیر کشورهای نوردیک یا اروپای غربی- رفاه بیشتری ایجاد نموده اند. در آفریقا، کشورهای مشترک المنافع باعث ارتقای متوسط همه زیرشاخص ها شده اند.
دلیل دیگری که سبب شده است این کشورها فراتر از ثروت به رفاه دست یابند، منشأ اثر مشترک المنافع است. چه در آفریقا و چه در استرالیا، الگو یکسان است. این مازاد رفاه، از بازارهای آزادتر (که در محیط کسب وکار رقابتی تر و بعضی شاخص های حکمرانی انعکاس پیدا می نماید)، شهروندان آزادتر با فرصت های بیشتر و مهم تر از همه، جامعه مدنی مستحکم تر ناشی می گردد.
کشورهای مشترک المنافع، اتحادیه ای متشکل از 52 کشور مستقل و تحت پادشاهی است. 2 /2 میلیارد شهروند در این کشورها ساکن هستند که 60 درصد آنها، زیر 30 سال دارند. اتحادیه مشترک المنافع، دربرگیرنده بعضی از بزرگ ترین، کوچک ترین و فقیرترین کشورهاست که در پنج قاره جهان پراکنده اند.
چین و هند: بزرگ ترین فراورینمایندگان رفاه
اغلب کشورها در یک دهه گذشته، شاهد افزایش رفاه بوده اند اما میزان مشارکت آنها در رفاه جهانی یکسان نبوده است. اینکه کشورهای فقیرتر دستاوردهای بیشتری داشته اند تعجب آور نیست، اما چین و هند از این نظر سرآمد بوده اند. آنها به اتفاق، 40 درصد از رشد رفاه جهانی را در یک دهه گذشته، رقم زده اند.
چین، با ادغام بیشترین جمعیت جهان با رشد و توسعه سریع اقتصادی، توانسته است بخش عمده ای از شهروندان خود را از فقر به سوی رفاه راهنمایی کند و بدین ترتیب 19 درصد از رشد رفاه جهانی، مدیون و مرهون این کشور است. شاخص لگاتوم می گوید، حرکت به سمت آزادسازی و پیوستن به اقتصاد جهانی، عامل پیروزیت چین در دستیابی به رفاه بوده است.
هند نیز که دومین کشور پرجمعیت جهان است، مانند چین به سمت آزادسازی و جهانی سازی اقتصاد خود حرکت نموده و شهروندان بیشتر و بیشتری را از دام فقر رهانیده است. 20 درصد از رشد رفاه جهانی در یک دهه گذشته، ناشی از رشد رفاه در هند است.
پروفایل رفاه در چین و هند البته با یکدیگر متفاوت است. ضمن آنکه هر دو با مسائلی روبه رو هستند. حکمرانی و آزادی های فردی در چین ضعیف است. هند، که عنوان بزرگ ترین دموکراسی جهان را یدک می کشد، با مسائل دیگری در حوزه بهداشت و آموزش روبه روست. این یافته تشریح می نماید که چرا هر دو کشور تا رسیدن به سطح رفاه کشورهای اروپایی و آمریکایی راهی طولانی در پیش دارند. با وجود این، پیشرفت هر دو، مسوول عمده پیشرفتی است که رفاه جهانی شاهد آن بوده است.
چرا بعضی تصور می نمایند، دولت های بد، خوب هستند؟
شاخص رفاه، از نظر تلفیق داده های عینی و ذهنی، در نوع خود منحصر به فرد است. داده های عینی بر مبنای واقعیت ها هستند و داده های ذهنی بر مبنای ادراک پاسخ دهندگان مطالعه، گردآوری می شوند. در اغلب موارد، داده های ذهنی، هم ردیف داده های عینی هستند. اما، جالب است که در بعضی موارد داده های عینی و ذهنی خلاف یکدیگرند؛ یعنی در مواردی که بین واقعیت و ادراک مردم از آن، تفاوت وجود دارد. مثالی از این دست، رابطه بین اعتماد مردم به دولت های ملی خود و ارزیابی عینی و تخصصی از کارایی واقعی دولت هاست. محققان لگاتوم انتظار داشتند بین این دو متغیر رابطه مثبتی بیابند؛ یعنی برای آنکه مردم به دولت خود اعتماد داشته باشند، دولت باید کارآمد باشد.
اما در بعضی موارد چنین رابطه ای صدق نمی نماید. در کشورهایی مانند مصر و بنگلادش، مردم به رغم ناکارآمدی دولت، اعتماد بالایی به آن دارند؛ در بعضی دیگر مانند استرالیا و ایسلند، با وجود عملکرد خوب و مطلوب دولت، اعتماد مردم به دولت اندک است. این مساله تا حدی ناشی از تفاوت حکمرانی بین کشورهاست. در کشورهای اقتدارگرا، مردم از بیان دیدگاه واقعی خود درباره حکومت می ترسند، یا شاید از وجود انواع دیگری از حکومت که می تواند موثرتر و کارآمدتر باشد، بی خبرند.
علت این شکاف بین داده های ذهنی و عینی -مانند آنچه در خصوص کارایی حکومت گفتیم- هر چه باشد، نکته مهمی را یادآور می گردد. رفاه، هم ابعاد ذهنی دارد و هم ابعاد عینی، و این حقیقت که این دو گاهی برخلاف یکدیگر هستند، نشان می دهد هر دو جنبه باید ارزیابی و اندازه گیری گردد.
چرا انگلستان در ایجاد رفاه پیروز و در تسهیم آن ناکام بوده است؟
بریتانیا با عملکردی مطلوب در تبدیل ثروت به رفاه، به پیشرفت چشمگیری نائل شده است. اما رفاهی که در این کشور ایجاد شده، به درستی میان شهروندان تقسیم نشده و فرصت پیشرفت برای همه یکسان نیست. می توان گفت به رغم ایجاد رفاه، نبود فرصت های زندگی در مناطق شهری، دسترسی به رفاه را محدود نموده است.
انگلستان یکی از پیشگامان جهان در ایجاد رفاه به شمار می رود. اگر کشورها را بر مبنای اینکه از هر پوندی که در اقتصاد فراوری می گردد، چقدر رفاه ایجاد می نمایند، با یکدیگر مقایسه کنیم، انگلستان در رتبه سوم جهان قرار می گیرد. این بدان معناست که گرچه این کشور 12 درصد از آلمان و 32 درصد از آمریکا فقیرتر است، اما از هر دوی آنها مرفه تر است.
بریتانیا همچنین، به نسبت سال های قبل از بحران اقتصادی جهانی، رفاه بیشتری به ازای هر پوند ایجاد نموده است. افزایش رفاه در یک دهه گذشته با وجود ثبات درآمد ناخالص ملی، انگلستان را از نظر ایجاد رفاه به یکی از بهترین کشورها در میان کشورهای توسعه یافته تبدیل نموده است. اما، مشکل اینجاست که نتوانسته است دسترسی همگان به این رفاه را تضمین کند. شاخص رفاه بریتانیا که در اکتبر 2016 از سوی لگاتوم منتشر شد، حاکی از عدم توفیق انگلستان در توزیع رفاه در مناطق شهری -ثروتمند یا فقیر- است.
اما، مناطق روستایی در حال پیشرفت هستند. این ناکامی تا حد زیادی ناشی از نبود فرصت های زندگی در بسیاری از شهرهای انگلستان است. آموزش، بهداشت و حمایت اجتماعی ضعیف، فقدان فرصت و خوشبختی و شادکامی اندک همگی مناطق شهری این کشور را به عقب رانده است. رفاه و فرصت هایی که به همراه می آورد، هنوز درِ خانه شهروندان انگلستان را نزده است. با وجود قرارگرفتن در صندلی دهم شاخص رفاه و کسب مقام سوم در بیشترین تاثیر بر رفاه جهانی، رفاه انگلستان دچار محدودیت است، چراکه شامل حال تمامی شهروندان این کشور نشده است.
نابرابری در رفاه جهانی، رو به کاهش است
وقتی صحبت از نابرابری جهانی می گردد، همه به توزیع ثروت در جهان می اندیشند اما این تمام ماجرا نیست. اگر دامنه نگاه خود را به فراتر از ثروت و به تعریف گسترده تر رفاه تعمیم دهیم، چه خواهیم دید؟
شاخص رفاه در مقایسه با زمانی که دیدگاه خود را به ثروت محدود می کنیم، تصویر خوش بینانه تری به دست می دهد. از سال 2007 تاکنون، تفاوت بین رفاه در کشورهای مختلف کاهش پیدا نموده است. کاهش این شکاف تا حد زیادی ناشی از رشد سریع تر کشورهایی است که در گذشته کمتر مرفه بوده اند. این کشورها با رشد سریع تر، فاصله رفاه خود را با کشورهای پیشرفته، کمتر نموده اند. تعجبی ندارد که کشورهایی نظیر توگو، پیشرفت چشمگیری داشته اند.
و البته، بیشترین رشد متعلق به کشورهایی نظیر آلمان است که نرخ بالایی از رشد رفاه را تجربه نموده اند. خط مرکزی نمودار نشان می دهد، کشورهای مرفه تر در مقایسه با کمتر مرفه ها، رشد رفاه کمتری داشته اند. همین واقعیت است که سبب کاهش نابرابری بین کشورها شده است. تمرکز بر رفاه، به جای تاکید بر ثروت، داستان جدیدی برای گفتن دارد: جهانی که رفاه در آن رو به افزایش است، متشکل از کشورهایی است که به تدریج به سمت برابری بیشتر گام بر می دارند.
جهان هرگز تا این اندازه، آزاد نبوده است، اما بعضی مناطق از سایرین آزادترند
گرچه در مقایسه با سال 2007، بسیاری از مردم احساس می نمایند از آزادی فردی بیشتری برخوردارند، اما این تصویر در سراسر جهان یکسان نیست. سه منطقه از جهان، یعنی آفریقای جنوبی، اروپای شرقی و خاورمیانه و شمال آفریقا (مِنا)، شاهد کاهش تدریجی آزادی های فردی بوده اند. در مقابل، اروپای غربی، آمریکای مرکزی و لاتین، بیشترین پیشرفت را در آزادی های فردی تجربه نموده اند و این شاخص در آسیا و آمریکای شاقتصادی، پیشرفتی جزیی داشته است.
جالب است بدانیم که افزایش سطح آزادی های فردی در اروپای غربی، در روبروه با مهاجرت گسترده و فشار پناهجویان، تا حد زیادی ناشی از سطح بالاتر تحمل اقلیت های قومی و مهاجران است؛ و این همه در حالی است که کل منطقه شاهد واکنش های شدید پوپولیستی سیاستمداران است. در آمریکای مرکزی و لاتین، بهبود آزادی های فردی، ناشی از سطح تحمل بالاتر در برابر دگرباش ها (LGBT) است. ضمن آنکه افراد بیشتری از آزادی انتخاب احساس رضایت می نمایند.
در نقطه مقابلِ اروپای غربی، آزادی های فردی در اروپای شرقی، به دلیل کاهش تحمل اقلیت های قومی و مهاجران، کاهش یافته است. کاهش آزادی در کشورهای منا نیز تا حد زیادی متاثر از زوال آزادی های مدنی در بسیاری از دولت های عرب به دلیل جنگ داخلی و ناآرامی های پس از بهار عربی در منطقه است.
ادامه دارد...
منبع: برترین ها